از رنجى كه مى بريم

از رنجى كه مى بريم

 

 

از رنجى كه مى بريم

 

فرنگيس آلمال

 

بسم الله الرحمن الرحيم

اين پژوهش حاصل چند تحقيق در حوزه هاى مختلف علوم اجتماعى است. بخشى از اين پژوهش به روش تحقيقات ميدانى انجام شده و مسائل و مشكلات حدود 100 نفر از تازه مسلمانان در نقاط مختلف دنيا (كانادا، سوئد، مالزى، سنگاپور، آمريكا، فرانسه وآلمان) را مورد بررسى قرار داده است. بخش ديگر پژوهش با توجه به اسناد و تحقيقات رسانه اى موجود در مراكز تحقيقاتى تدوين شده وپيامدهاى معرفى اين قبيل افراد در بين مخاطبان و جوانان مسلمان را بررسى مى كند. در ضمن بررسى جنبه هاى سياسى، اقتصادى و فرهنگى ـ اجتماعى مشكلات زندگى تازه مسلمانان، در صدد دستيابى به راهكارهاى اجرايى براى كاهش اين مشكلات با كمك ساير مسلمانان است.

 

مقدمه:

اهميت مسأله: بررسى وضعيت تازه مسلمانان در جوامع غير اسلامى موضوع مهمى است كه به نظر مى رسد توجه كافى نسبت به آن مبذول نشده است.

 

هر تازه مسلمان سد محكمى در مقابل فعاليتهاى تبشيرى و جلوه اى از حقانيت دين مبين اسلام است. وجود اين قبيل افراد دعوتى از سايرين براى گرايش به اسلام است زيرا هر يك از آنان به دليلى خاص اسلام را برگزيده و راهنماى زندگى خود قرار داده است. فرآيند جامعه پذيرى و اجتماعى شدن در يك جامعه غير اسلامى و زندگى در شرايط مختلف فرهنگى و نهادهاى خانوادگى، آموزشى و اقتصادى و سياسى غير اسلامى سبب آشنايى و همبستگى افراد جامعه با فرهنگ حاكم مى شود. هنگامى كه فردى به دين اسلام مشرف مى شود با مشكلات متعددى روبرو است. برخى از اين مشكلات جنبه فردى و اغلب آن جنبه اجتماعى دارد. كاهش و رفع اين مشكلات به طور قطع و يقين با جوامع اسلامى و اقليتهاى مسلمان در جوامع غير اسلامى ارتباط پيدا مى كند. حتى كمك به حل مسائل فردى اين گروه سبب افزايش كارآيى آنان در غلبه بر مشكلات اجتماعى و ايجاد حس تعلّق و همبستگى با جامعه اسلامى است.

 

حجم وسيع و غير قابل تصور تبليغات رسانه اى بر عليه اسلام و مسلمانان با هدف مخدوش كردن چهره اسلام و همسويى اين تبليغات با اهداف امپرياليستى و تهاجم فرهنگى به همراه مالكيت اين رسانه ها كه اغلب در اختيار غير مسلمانان ـ اگر نگوييم دشمنان اسلام ـ قرار دارد زمينه فعاليت تبليغات رسانه اى مسلمانان را به حداقل نزديك به صفر رسانده است.

 

در يك چنين فضاى فرهنگى ـ تبليغى است كه فردى مسلمان مى شود و به آن افتخار مى كند. همين امر سبب بيدارى مسلمانان از خواب غفلتى چند قرنى مى شود كه چرا از ميراث گرانقدر خود غافل شده اند. معرفى وپذيرش اين افراد به جامعه اسلامى و مسلمانان هم سبب دلگرمى تازه مسلمانان است و هم باعث اعتماد به نفس جوانان مسلمان نسبت به باورها و عقايد و اصول و هنجارهاى اسلامى و خود آگاهى فرهنگى آنان مى شود. خودآگاهى كه زمينه ساز احياى فرهنگ و تمدن اسلامى در قرن آينده خواهد بود. انشاءالله.

 

تعريف تازه مسلمان

تازه مسلمان كيست؟ آيا كسى است كه چند روز يا چند ماه يا چند سال پيش مسلمان شده است؟ آيا كسى است كه مسلمان بوده ولى اخيراً نسبت به آن خودآگاهى پيدا كرده؟ آيا هر كسى كه تشرف پيدا مى كند تازه مسلمان است؟ آيا كسى كه در كشور غير اسلامى مسلمان مى شود تازه مسلمان است؟ بايد توجه داشت كه زمان و مكان در ويژگى «تازه مسلمان» نقش تعيين كننده اى ندارد. تازگى و كهنگى دو مفهوم زمان مند هستند كه در تعريف واژه مورد نظر تأثير ندارند. سرزمين اسلامى و غير اسلامى نيز نكته مهمى در تعريف واژه فوق الذكر نيستند. يعنى مكان زندگى «تازه مسلمان» نيز نقش حساسى در ايجاد اين ويژگى ندارد.

 

«تازه مسلمان» كسى است كه براثر دلايل و شرايط ويژه به دين اسلام مشرف مى شود، اصول اعتقادى و ارزشى و مناسك واعمال و هنجارهاى فردى و جمعى آن را مى پذيرد و به احكام كلى و عملى اسلام پاى بندى نشان مى دهد.

 

جه بسا تازه مسلمانانى كه در سرزمين هاى اسلامى با اسلام و شيوه زندگى مسلمانى آشنا مى شوند و به دليل درك تفاوتهاى ماهوى و فرهنگى اين دو نوع شيوه زندگى به دين اسلام مشرف شده اند و چه بسيار كسانى كه در سرزمينهاى غير اسلامى با مشاهده پاى بندى مسلمانان به اصول اعتقادى و عملى خود حقانيت دين اسلام را مى پذيرند و به آن مشرف مى شوند. برخى نيز با توجه به مخالفت هاى قدرتهاى جهانى با اسلام و مسلمين نسبت به آنها حساس شده اند و با پى گيرى و مطالعه به حقانيت اين دين پى برده و مسلمان مى شوند. گروهى نيز در جستجوى فطرت خود و به دليل پاى بندى نسبت به دين و خداوند، وقتى دين اسلام را شناخته اند به آن گرايش يافته اند.

 

تحقيق در تحليل محتواى برنامه هاى مربوط به «تازه مسلمان»([1])،  نشان مى دهد كه احساس نياز به بازگشت به فطرت پاك انسانى، تحقيق و پژوهش درباره اسلام، اعتقاد به خداوند و وحدانيت پروردگار و مطابقت دين اسلام با نيازهاى انسانى از مهمترين دلايل تشرف يافتگان به اسلام بوده است([2]).

 

از افرادى كه از كشورهاى غير اسلامى براى كار و مأموريت شغلى خود در كشورهاى اسلامى زندگى كرده اند گروهى پس از مدتى كه با محيط آشنا شده اند به تفاوت اسلام مورد تفسير رسانه هاى غربى و وسايل ارتباط جمعى، با اسلام و زندگى واقعى مسلمانان پى برده اند وپس از مطالعه و تحقيق به دين اسلام مشرف شده اند. اين گروه اكثراً ناچار مى شوند پس از پايان مأموريت شغلى خود و لزوم مسافرت بين شغل و دين ناچار به انتخاب شده اند و دين خود را ترجيح داده و شغل را رها كنند و در جستجوى كار جديد و زندگى تازه در بين مسلمانان بر مى آيند.

 

تحليل محتواى صحبتهاى تازه مسلمانان نشان مى دهد كه تفاوت معنى دارى بين جنسيت و احساس آرامش وجود دارد. به اين معنا كه زنانى كه به اسلام مشرف شده اند به دنبال آرامش روحى و روانى و عملى خود بوده اند و اين امنيت را در اسلام يافته اند.

 

اين مطالب براى بررسى حدود تعريف «تازه مسلمان» و ويژگى هاى آنها ضرورى بود. اين تازه مسلمانان بطور حتم در خلاء و انزوا زندگى نكرده اند بلكه در شرايط فرهنگى و اجتماعى و... رشد يافته اند كه اين شرايط از لحاظ تصويرى كه از اسلام داشته اند بررسى مى شود.

 

فضاى عمومى

تازه مسلمانان اغلب در محيطهاى غير اسلامى پرورش يافته اند و از لحاظ خانوادگى، مدرسه و آموزش، دوستان و همسالان و محيط كار در گروههايى زندگى كرده و رشد يافته اند كه اسلام در تعيين شيوه زندگى فردى و اجتماعى تأثير و نقش تعيين كننده اى نداشته است.

 

اكثر آنها در اخبار و برنامه هاى مختلف وسايل ارتباط جمعى با نوعى واگرايى نسبت به اسلام روبرو بوده اند و در اغلب موارد مخاطبان مستقيم و غير مستقيم اين برنامه بوده اند.

 

حتى در كتابهاى درسى خود نيز با مطالب ضد اسلامى آشنا شده وبه نام علم آن را فرامى گيرند. در چنين فضاى عمومى است كه لطف الهى شامل حال آنان شده و هر يك بنا به دلايلى به دين اسلام مشرف شده اند([3]).

 

تشرف اين افراد به دين اسلام تابع دو عامل عمده بوده است:

 

1 ـ ميزان آشنايى با زندگى به شيوه اسلامى و مسلمانى به ويژه موارد صفا و صميميت و حالت برادرى بين مسلمانان، انجام مناسك روزانه و هفتگى و سالانه به طور منظم، رعايت شئون خانوادگى در بين مسلمانان وشنيدن آيات قرآنى و درك معانى آن در گرايش غير مسلمانان به اسلام بسيار مهم بوده است.

 

2 ـ ميزان آگاهى آنان نسبت به اصول و عقايد اسلامى كه در اين زمينه بايد اذعان نمود انتشار كتب و نشريات و نرم افزارهاى كامپيوترى جهت رفع اتهامات عليه اسلام و مسلمانان به شيوه مستدل و منطقى كمك بسيار مؤثرى است و در اغلب موارد در اين زمينه ها متأسفانه كمبود شديدى وجود دارد.

 

با توجه به مجموع عوامل فوق الذكر فرد «تازه مسلمان» با چند نوع مشكل اساسى روبروست.

 

الف) در سطح اجتماعى

زمانى كه همه وسايل ارتباط جمعى در راستاى فرهنگ حاكم و اكثريت است، سلطه فرهنگى اين رسانه ها راهى بر مطرح شدن اقليت مسلمانان باقى نمى گذارد. تازه مسلمانى كه تا پيش از اين جزو اكثريت جامعه بود و مشكل اقليت را درك نكرده بود، اينك با پذيرش دين تازه خود را هدف تصويرسازى منفى اين رسانه ها مى يابد، تصوير منفى اى كه در آن اسلام و مسلمانان به عنوان مناديان خشونت و حاميان تروريسم خط ثابت برنامه سازى است، حجم وسيع اين برنامه ها يك تصوير قالبى منفى در اذهان عمومى ايجاد مى كند كه مخاطبان با همين تصوير قالبى با مسلمانان روبرو مى شوند.

 

«عقيده قالبى»([4])،  بيانگر قضاوتى ساده شده، بررسى نشده و نادرست در مورد گروه و يا وقايع است كه بدون تعمق پذيرفته مى شود. اشخاص به اتكاى تصوير و عقيده قالبى به طبقه بندى و تشريح و موضعگيرى نسبت به افراد يا ويژگيهايى مى پردازند كه ثابت نشده است. عقيده قالبى پيش فرض عاطفى است كه به وسيله آن برخى جماعتها و گروهها و رويدادها بدون بررسى، مورد ارزيابى قرار مى گيرند. وسايل ارتباط جمعى با استفاده از فنون روان شناختى موجب «اقناع نهانى»([5])، مخاطبان شده و «عقيده قالبى» را در ذهن آنان شكل مى دهند. محور ساخت برنامه هاى رسانه اى اعم از تنظيم اخبار، گزارشها، فيلمها و... با تمركز بر تحقير و توهين مسلمانان سبب شكل گيرى عقيده قالبى و تصوير منفى از مسلمانان و اسلام در اذهان عمومى ومخاطبان رسانه ها شده وزندگى روزمره اقليت مسلمان در كشورهاى غير اسلامى را تحت تأثير اين تصوير قالبى قرار داده است. تازه مسلمانان به محض آشكار كردن ايمان با اين تصوير قالبى از خود روبرو مى شوند و خود را در اقليت مى يابند. در جوامع غير اسلامى «اقليت»([6])،  زير جامعه اى است جزيى كه ويژگى آن شيوه خاص گذارن زندگى است و همين امر موجب تمايز و نوعى تجزى آن از مجموعه كلى است. اقليتها به جهت نژاد، زبان، دين و يا نوع زندگى و فرهنگ متمايزشان از بقيه مردم، به صورت جماعتى خاص تكوين مى يابند با پيوندهاى عاطفى و قرابتهاى بين افراد گروه اقليت (حتى اگر پراكنده باشند) مرتبط مى شوند. از اين به بعد تازه مسلمانى كه جزو اقليت شده  در معرض عقايد و تصورات قالبى قرار گرفته كه براى اصلاح اين قضاوتهاى نادرست سعى مى كند. به اين ترتيب تازه مسلمانان مهمترين عناصر در اثبات نادرستى تصاوير و عقايد قالبى نسبت به اسلام و مسلمين هستند. كمك به اين افراد و متشكل كردن آنان در ارتباطات پيوسته و هماهنگ در جوامع غير اسلامى نقش مهمى در بهبود شرايط اجتماعى اقليتهاى مسلمان دارد.

 

عليرغم مشكلات اجتماعى تازه مسلمانان آنها براى پيوستن به اقليتهاى اسلامى نيز به معضلاتى مبتلا مى شوند. اكثر تازه مسلمانان آشنايى با يك مسلمان را دليل تغيير خود دانسته اند. ارتباط رودررو و فردى بسيار مؤثر بوده و اين ظرفيت را دارد تا عقايد قالبى را به مرور خنثى كند.

 

معمولاً مسلمانانى كه به نوعى با يكى از تشكلهاى نژادى و دينى ارتباط مستمر دارند نسبت به مسلمانان بدون ارتباط مستمر با اين تشكلها، نقش مؤثرترى در جذب تازه مسلمانان دارند. مشكل يك تازه مسلمان زمانى آشكار مى شود كه وارد اين تشكلها شده وبا تفاوتهاى فرهنگى، نژادى، قومى و فرقه اى آشنا مى شود. به طور مثال اگر تازه مسلمانى از طريق چينى هاى مسلمان، اسلام آورده باشد هميشه نسبت به مالايايى هاى مسلمان پيش فرض نادرستى درباره برترى قومى پيدا مى كند و يا اگر تازه مسلمانى وارد مسجد بنگالى ها شود پيش فرض نادرستى نسبت به مساجد هندى مى يابد. اين نوع برترى طلبى قومى در محدوده اسلام محصول دوره جديد است كه استعمار با اين حربه موفق به ايجاد تفرقه در بين مسلمانان شد. در طول دوره درخشان فرهنگ و تمدن اسلامى، مسلمانان مختلف از اقصى نقاط محدوده آن به ساير نقاط سفر كرده و هيچگاه احساس غربت و دلتنگى نداشته اند زيرا خود را در بين همدينان مى يافته اند و تنوع و نژاد و قوميت صرفاً «لتعارفوا» ـ و نه نشانه برترى و تمايز ـ بوده است. همه سفر نامه هاى مربوط به آن دوره مبين اين مطلب است. اين مشكل تازه مسلمان در جوامع غير اسلامى فكر ايجاد تشكلهاى قوم مدارانه را در وى ترغيب كرده و آن را امرى عادى نشان مى دهد. به اين مفهوم كه حالا كه همه نژادها براى خود مسجد و مكانى دارند ماهم بايد براى خود يك مسجد انگليسى يا فرانسوى يا ... درست كنيم تا بتوانيم مسلمان اروپايى و با آداب و رسوم فرهنگى خود باشيم. اين تفكر يك جنبه مثبت دارد و آن شكل گيرى هويت اسلامى ـ اروپايى در آن مناطق است ولى عيب عمده آن دامن زدن به برترى جويى قومى تحت لواى اسلام است. مهمترين و مناسبترين راهكار عملى براى استراتژى حفظ هويت اسلامى اقوام مختلف مسلمان، كاهش جنبه هاى نژادى، قومى و فرقه اى تشكلهاى مختلف اسلامى و افزايش و تأكيد بر جنبه هاى عام زندگى مسلمانان است.

 

مشكلات شخصى و خانوادگى

فرد تازه مسلمان درمى يابد كه بايد تمامى خلق و خو و عادات فرهنگى را كه با آن بزرگ شده، رهاكند و فرهنگ اسلامى و مسلمانى را جايگزين سازد. بايد توجه داشت كه اين امر به مرور زمان امكان پذير است و نمى توان از فرد تازه مسلمان توقع داشت كه همانند يك مسلمان كه با آداب و احكام اسلامى به مرور ايام و از آغاز طفوليت آشنا شده، رفتار كند.

 

فرد تازه مسلمان در زمينه مسائل خانوادگى نيز دچار مشكلات جدى است. اگر مجرد باشد فرهنگ اسلامى او با فرهنگ خانواده اش در تعارض قرار مى گيرد و غالبا در خانواده روند مخالفت، تمسخر و انزوا را طى مى كند و در بسيارى موارد از خانه طرد مى شود. اين مشكل براى دختران و زنان تازه مسلمان بسيار حاد است.

 

فرد تازه مسلمان اگر متأهل باشد زندگى خانوادگى او دچار بحران شده و فرد ناچار است ـ در صورت عدم تغيير عقيده همسر ـ از او جدا شده و فرهنگ اسلامى خود را حفظ كند. در اين صورت مشكلات ناشى از سرپرستى فرزندان نيز مزيد بر علت مى شود و مسائل حقوقى به دنبال داد. در مواقعى كه تازه مسلمان جنسيت زن داشته باشد مشكل حاد است. زيرا تنهايى براى دختر و زن تازه مسلمان هم مشكلات مالى و اقتصادى و هم مسائل روحى و روانى و كاهش ارتباطات شخصى را به همراه مى آورد.

 

مشكلات سياسى

به لحاظ سياسى تازه مسلمانان مشكلات خاص خود را دارند. مواقعى هست كه دين تازه زندگى تازه مسلمانان را به خطر مى اندازد در اين صورت هيچ نهادى در هيچ كشورى از آنان حمايت نمى كند. نمونه آن فرزند رئيس يك قبيله آفريقايى به دين اسلام مى گرود و پس از فوت پدر از او مى خواهند كه رئيس قبيله شود و آداب آبا و اجدادى را حفظ كند. (از جمله اين آداب جادوگرى و قربانى كردن حيوانات و آشاميدن خون آنهاست) هنگامى كه او مى گويد اعتقادى به اين رسوم ندارد و مسلمان است، از جانب بزرگان و جادوگر قبيله تهديد به قتل مى شود. ولى هم حكومت ملى و هم سازمان ملل در پاسخ به درخواست حمايت او، مى گويند كه اين مشكل شخصى است و ما نمى توانيم اقدامى انجام دهيم. يعنى فرد تازه مسلمان هيچ نهاد حمايت كننده اى نمى يابد و در صورت زنده ماندن ناچار به مهاجرت از سرزمين و موطن خود مى شود.

 

در مواقعى نيز فشارهاى سياسى سبب تضييع حقوق تازه مسلمانان مى شود و فرد اگر از به كارگيرى قوانين و امكانات براى احقاق حقوق خود دست برندارد فشارهاى سياسى و محدوديتهاى مختلف آشكار و نهان بر او كاهش نمى يابد. يكى از حقوق دانان تازه مسلمان كانادايى از موارد عديده اى در نقاط مختلف دنيا بحث  مى كند كه چگونه افراد تازه مسلمان مشكلات سياسى و حقوقى پيدا مى كنند و اتهام هاى مختلفى را بايد پاسخگو باشند.

 

شرايط فعلى جهان و شكل گيرى زمينه هاى جديد در عرصه حقوق عمومى و حقوق بين المللى مانند حقوق بشر دوستانه و مبارزه با تروريسم و تصويب روزافزون كنوانسيونهاى بين المللى در اين قبيل موارد، نياز به تأسيس يك نهاد اسلامى حقوق بين الملل را اجتناب ناپذير كرده است. شكل گيرى نهادى با ماهيت فرامليتى و حقوق اسلامى مى تواند كمك مؤثرى در اين زمينه باشد.

 

حمايت چنين نهادى از تازه مسلمانان در حل مشكلاتشان مؤثر خواهد بود. بخش مهمى از مشكلات سياسى تازه مسلمانان ناشى از عدم آشنايى اقليتهاى مسلمان براى نفوذ در محيط پيرامونى خويش است.

 

در اغلب موارد از نقطه نظر سياسى اقليتها مى توانند مسائل حادى را به وجود آورند. چنانچه اقليتهاى اسلامى خود را از اقليتهاى ملى بدانند دولت ناچار است حقوقى براى آنان قايل شود و حمايت از آنان را بر عهده گيرد. اگر اقليتهاى اسلامى فعال باشند مى تواند ذينفوذ باشند. فعال بودن اقليتها تابعى از وجود عناصر فعال، عوامل پويا، سازماندهى متمركز و رهبران موجد حركت و روشنفكران معترض است.

 

افراد تازه مسلمان به دليل عدم تشكل سياسى در زمينه مسائل سياسى و احقاق حقوق شهروندى مسلمانان در جوامع غير اسلامى نقش فعالى ندارند. ولى در بعضى از كشورهاى غير اسلامى يك مركز قوى تشكيلاتى سبب تأثيرگذارى در سياست و فعاليتهاى انتخاباتى مى شود مانند تشكلهاى مسلمانان در انگليس، هند و... اين اقليتها مى توانند با ائتلاف و يا وحدت بين چند حزب در سياست تأثير گذاشته و نمايندگان حامى منافع خود را وارد مراكز تصميم گيرى سياسى كنند([7]).

 

روند فعاليتهاى سياسى در آينده با وجود احزاب و سازمانهاى غير دولتى به عنوان گروههاى ذى نفوذ روز به روز بيشتر و گسترده مى شود. اين گروهها در همه جوامع جديد داراى كاركردهاى مهم سياسى هستند. هر جا اقتدار سياسى با ثباتى وجود داشته باشد گروههاى ذينفوذ وسيله سودمندى هستند تا به كمك آن افراد خواستها يا شكايتهاى خاص و مورد نظر خود را بشناسانند. در جاهايى كه اقتدار سياسى ضعيف باشد گروههاى ذينفوذ قدرت بيشترى براى اعمال خواستها و نظرات خود خواهند داشت([8]).

 

بنابراين وجود تشكلها و سازمانهاى غير دولتى اسلامى يك ضرورت اجتناب ناپذير قرن آينده است تا از طريق آن مسلمانان در جوامع غير اسلامى بتوانند به حيات فعال خود ادامه دهند.

 

مشكلات در محيطهاى آموزشى

در محيط آموزشى فرد تازه مسلمان براساس رده سنى و تحصيلاتى خود با فرهنگ اكثريت تعارض پيدا مى كند. طرد دختران دانش آموز مسلمان و محجبه به موضوع ثابت تبليغات رسانه هاى غربى بر عليه مسلمانان تبديل شده است. در اكثر موارد دانش آموزان ناچار به ترك محل تحصيل و تغيير آن و پى گيرى آموزش خانگى هستند. طبيعى است كه سطح كيفيت و كميت آموزش خانگى با محيط آموزشى تفاوت دارد و تابعى از امكانات خانواده براى تأمين سطح مطلوب آموزش است. ضمن آنكه امكان ادامه تحصيل اين افراد در مقاطع بالاتر تحصيلى نيز مشكل مى شود.

 

در صورت عدم تعارض جدى امكان دارد ادامه تحصيل در بسيارى از رشته ها براى دختران مسلمان مشكل است ـ اگر رشته انتخابى جزو رشته هاى استراتژيك مثل ژنتيك انسانى باشد كه ممنوع است ـ زيرا برنامه هاى ورزشى مانند شناى اجبارى مختلط در تعارض با فرهنگ اسلامى قرار مى گيرد و دختران مسلمان براى ادامه تحصيل محدود به رشته هاى معدودى مى شوند. در شمالى ترين نقطه كانادا در شهرى نزديك آبشار نياگارا مادر و دختر مسلمانى در انزواى كامل زندگى مى كنند و زن ناچار به ترك شغل و دختر ترك محل تحصيل شده است آنها آموزش خانگى را جايگزين زندگى اجتماعى كرده و خانه  آنان دژ محكمى است كه آنها را از گزند فرهنگ اكثريت حاكم مصون كرده است.

 

در مقاطع تحصيلى دانشگاهى تازه مسلمانان مجاز به تحقيق در مورد ابهام زدايى از موارد اتهام نسبت به اسلام و مسلمانان نيستند و با موضوعات تحقيقاتى آنان مخالفت مى شود. نمونه بارز آقاى ملك شهيد از اهالى كانادا است كه حتى مقالات علمى او امكان چاپ و نشر نمى يابند، آقاى گارودى و مشكلات ايشان نياز به بازگويى ندارد. بخش مهم اين تحريفهاى علمى در زمينه تاريخ، جغرافى، اجتماعى، دين شناسى است.

 

افراد تازه مسلمان و اقليتهاى اسلامى ناچارند حتى محتواى ضد اسلامى برخى دروس را نيز حفظ كرده و امتحان دهند و از اين لحاظ نيز حقوق آنان تضييع مى شود.

 

مشكل آموزشى مهم ديگر آموزش مسائل جنسى در مدارس است. فرزندان تازه مسلمانان معمولاً با اين دروس مشكل دارند و ناچار هم هستند كه به عنوان واحد درسى آن را بگذارنند. مشكل عمده اقليتهاى مسلمان در تعليم و تربيت فرزندانشان نمود پيدا مى كند. آموزش مسائل مستهجن به نام آموزش مسائل جنسى در تعارض بنيانى با آموزه هاى دينى و اسلامى است. در صورتى كه والدين از حضور فرزندانشان در اين گونه كلاسها ممانعت كنند با پى گيريهاى معلم و مدرسه مواجه مى شوند و اگر ممانعت نكنند فرزندانشان از فرهنگ اسلامى دور مى شوند. لذا سرمايه گذارى معنوى و مادى براى حفظ نسلهاى مسلمانان در همه كشورهايى كه اقليت هاى مسلمان زندگى مى كنند، ضرورتى اجتناب ناپذير است.

 

مشكلات در بين دوستان وهمسالان

در اغلب موارد تازه مسلمانان از طرد دوستان و همسالان خود مورد استهزاء و تمسخر و گاهى اذيت و آزار قرار ميگيرند. (گزارشهاى مربوط به نژادپرستى در بخش جرايم اجتماعى قرار ميگيرد). فرهنگ حاكم در اين جوامع با آداب و زندگى مسلمانى در تعارض است مانند نخوردن گوشت خوك و يا مشروبات الكلى، فرد تازه مسلمان به ويژه در اوايل گرايش به اسلام در صورت حفظ اسلام و ايمان ناچار به تحمل انزواى فرهنگى است. بهترين چاره كار در اين موارد گسترش ارتباطات با مسلمانان است آنهم در صورتى امكان پذير است كه مسلمانان ساكن در منطقه مقيد به زندگى براساس آداب مسلمانى باشند. در غير اين صورت شايد تا كيلومترها راه فاصله بايد طى شود تا در شهرى دورافتاده مسلمانى يافت شود كه همدم ومونس تنهايى تازه مسلمان گردد.

 

تازه مسلمانان و اقليتهاى اسلامى به ويژه دختران به علت محدوديتهاى حضور در اجتماع به شدت منزوى شده و دوستان خود را از دست مى دهند. آنها در هيچ مهمانى با همسالان خود مشاركت ندارند و به مراكز تفريحى نمى روند،... تنها دلخوشى آنان به خواندن قرآن و رفتن به مراكز اسلامى است. گسترش و تقويت و فعال كردن اين مراكز سبب حفظ تازه مسلمانان از گزند فرهنگ غير اسلامى است. برگزارى نماز جماعت و جمعه و تفريحات خانوادگى مسلمانان در مكانهاى عمومى مانند پاركها و حضور فعال در فضاهاى همگانى در اعتماد به نفس اقليتها بسيار مؤثر است.

 

مشكلات اقتصادى

تازه مسلمانان همانند ساير مسلمانان و اقليتهاى اسلامى در جوامع غير اسلامى در يك نظام اقتصاد سرمايه سالار به دشوارى زندگى مى كنند. زيرا بسيارى از فعاليتهاى مبتنى بر اقتصاد مصرف گرايى (اعم از توليد و توزيع) با ارزشها وهنجارهاى اسلامى سازگارى ندارد. به علاوه، تغييرات ساختار تكنولوژيك اقتصاد از دوره صنعتى به دوره فراصنعتى هنوز در بين مسلمانان به طور كافى شناخته نشده است و اقليتهاى مسلمان از آشنايى با توليد و توزيع تكنولوژى هوشمند بازمانده اند. در مواردى كه تازه مسلمانان با ساختار جديد اقتصادى آشنا بوده اند توانسته اند در مراكز پراكنده اطلاع رسانى اسلامى، نقشهاى فعالى داشته باشند. ولى اكثر تازه مسلمان و اقليتهاى مسلمان به بخش خدماتى اقتصاد رانده شده اند. افراد  تازه مسلمان در محيطهاى شغلى با مشكلات عديده اى روبرو هستند. اكثر آنها موفق به طى سلسله مراتب ارتقاء شغلى نمى شوند مگر اينكه فرهنگ غير رسمى حاكم بر سازمان خويش را بپذيرند و آداب اسلامى را رهاكنند.

 

اين افراد اگر به آداب مسلمانى مقيد باشند از طرد همكاران و رؤساى خود مورد ارزيابى هاى ناروا قرار گرفته و در اغلب موارد ناچار به ترك شغل خود مى شوند و پيدا كردن شغل جديد نيز خالى از دردسر نيست زيرا اگر زن باشد با ظاهر مسلمانى پذيرفته نمى شود و اگر مرد باشد شغل مناسب تحصيلات و شأن اجتماعى خود نمى يابد.

 

وجود تصوير قالبى منفى درباره اقليتهاى مسلمان در بين كارفرمايان نيز مزيد بر علت شده و نيروى كار مسلمان را با مشكلات متعددى مواجه مى كند. در فشارهاى ناشى از خصوصى سازى، بيكارى اين گروه از نيروى كار در اولويت كارفرمايان است و به دليل عدم وجود تشكلهاى مناسب حقوقى و هزينه مالى رسيدگى به اين نوع دعاوى معمولاً كارگران اقليتهاى مسلمان نمى توانند احقاق كنند.

 

يكبار ديگر شرايط عمومى جهان و مجموعه مشكلات و مسائل فوق را در نظر آورده و نگاهى به شور و شوق تازه مسلمانان بيندازيد. خلع سلاح مبارزان عليه نظام سرمايه سالارى در جهان را نيز به ياد داشته باشيد، آن وقت مجموعه شرايط فوق و مشكلات مسلمانان در يك فضاى عمومى چند بعدى قابل طراحى است.

بحران هويت وشرايط جهانى يكسان سازى از خودبيگانگى فرهنگى

شور و شوق رو به گسترش

 

تازه مسلمانان

 

خلع سلاح ايدئولوژيك مبارزان بر عليه سرمايه سالارى

به ويژه پس از فروپاشى كمونيسم

 

زمينه مناسبى براى طرح پارادايم «فرهنگ و تمدن اسلامى آينده» فراهم شده است.

همه مشكلاتى كه به عنوان سر فصلهاى كنفرانس مطرح شده قابل حل هم زمان نيست و اولويت بندى و طبقه بندى و برنامه ريزى هر يك از مسائل در طى زمان و با واكنشهاى فعالانه به لطف خداوند قابل پى گيرى است([9])، آنچه با موضوع بحث «تازه مسلمانان» است به صورت راهكارهاى عملى در دو سطح متفاوت كلان و خرد اشاره مى شود.

 

پيشنهادات در سطح كلان

1 ـ تأسيس نهادهاى فرامليتى بين كشورهاى اسلامى به ويژه نهاد حقوقى.

 

تأسيس چنين نهادى مى تواند هم از تضييع حقوق اقليتهاى مسلمان در جوامع غير اسلامى جلوگيرى كند و هم مى تواند افراد تازه مسلمان را از لحاظ حقوقى حمايت كرده و از آنان دفاع كند و در ايجاد زمينه مناسب اصلاح ساختار حقوق بين المللى به نفع مسلمانان  پيروان اديان كمك مؤثرى باشد. چنين نهادى در درون حوزه فرهنگ و تمدن اسلامى و كشورهاى اسلامى مى تواند امكانات مناسبى براى هماهنگى هاى حقوقى در عرصه هاى حقوق عمومى و خصوصى را نيز فراهم كند. شكل گيرى عرصه حقوقى بشر دوستانه شامل مسلمانان نيز مى شود كه وجود چنين نهادى كمك بسيار مهمى در رفع تضييع حق تازه مسلمانان است.

 

ساختار مناسب چنين نهادى مى تواند در شكل گيرى ساختارهاى مشابه در زمينه هاى اقتصادى و اجتماعى مؤثر باشد و زمينه هماهنگى و وحدت بين مسلمانان را فراهم كند.

 

2 ـ تأسيس مركزى به منظور حمايتهاى سياسى، حقوقى، اقتصادى و فرهنگى از تازه مسلمانان به طورى كه مستقلاً به مسائل تازه مسلمانان بپردازد و بانك اطلاعاتى و برنامه هاى ارتباطى و هماهنگى براى آنان تدارك كند. حفظ ارتباط تازه مسلمانان با جوامع اسلامى مسأله اى است كه كاملاً مورد غفلت قرار گرفته است و معلوم نيست وجوه شرعى مربوط به تأليف قلوب در كجا صرف مى شود؟ هم اينك برخى تشكيلات و سازمانها به طور محدود و پراكنده برخى حمايتهاى تبليغى و آموزشى و اقتصادى را از تازه مسلمانانى كه به آنها مراجعه كنند، به عمل مى آورند. تأسيس چنين مركزى زير نظر يك نهاد مرجع مانند دارالتقريب و سازمان كنفرانس اسلامى و... به ايجاد هماهنگى در اين زمينه كمك مى كند.

 

3 ـ ايجاد دفترى براى هماهنگى بين تشكيلات اقليتهاى اسلامى به منظور بهبود ارتباطات درونى و بيرونى اين اقليتها و كاهش تنشهاى قومى و نژادى و فرقه اى.

 

4 ـ تأسيس مركزى مستقل با سازماندهى مشخص با هدف تأسيس و گسترش مدارس اسلامى در كشورهاى غير اسلامى به منظور كاهش مشكلات تربيتى وآموزشى اقليتهاى مسلمان، تجربيات موجود نشان مى دهد كه حتى پيروان ساير اديان به علت محيط سالم اين مدارس بچه هاى خود را به آنجا مى فرستند و اين نكته بسيار مثبتى است كه از آن استفاده نمى شود. تأسيس مدارس اسلامى زنجيره اى و نظارت يك شوراى فرامليتى براى سازماندهى و ايجاد هماهنگى علمى و آموزشى و تربيتى در اين مدارس، زمينه بسيار مناسبى براى پايگاه آينده اسلام خواهد بود.

پيشنهادات در سطح خرد

الف) بيان دلايل تاريخى و سياسى مخالف با مسلمانان در قالب مقالات و كتب مستدل و منطقى.

 

ب) معرفى و تبيين كليات اصول و عقايد اسلامى با توجه بر محوريت قرآن كريم و ميزان آگاهى و سواد مخاطبان كه در اغلب موارد در سطح بالايى از علم و آگاهى قرار دارند.

 

پ) توجه به مسائل و مشكلات زنان به طور اعم در زمينه اقليتهاى مسلمان و تازه مسلمانان و كشورهاى اسلامى با توجه به تبليغات سوء مخالفان اسلام در مورد جايگاه زنان در اسلام (كنوانسيون رفع تبعيض از زنان از اين نمونه است كه تحت عنوان حقوق بشر دوستانه هر دادگاه غير اسلامى مى تواند به شكايت زنان رسيدگى كرده و آنان را از عالم اسلامى جداكند).

 

ت) تشويق مسلمانان در برنامه هاى سالانه براى گسترش ارتباط چهره به چهره با علاقمندان به اسلام (براى مقابله با فعاليتهاى تبشيرى و تصورات و عقايد قالبى رسانه هاى جمعى).

 

ث) تشويق فيلمسازى و برنامه سازى رسانه هاى ارتباط جمعى با هدف معرفى تازه مسلمانان و توزيع آن در سطح كشورهاى اسلامى و تشكلهاى اقليتهاى مسلمان در كشورهاى غير اسلامى. (تأثير اين نوع برنامه ها در كشور ايران و مدارس بسيار چشمگير بوده است). شايان توجه است كه پرسيده شود چند فيلم و برنامه در رد فيلم «بدون دخترم هرگز» ساخته شد؟ در حاليكه نويسنده كتاب اصلى اين فيلم 4 جايزه بين المللى دريافت كرد و كتاب او به بيش از 40 كشور توزيع شد. خود حديث مفصلى بخوان از اين مجمل.

 

در پايان يادآور مى شود كه لطف خداوند امكان هر ناممكنى را فراهم مى كند. تلاش و كوشش وظيفه و تكليف ماست و نتيجه كار نزد خداوند است.

 

 

([1]).تحليل محتواى برنامه تولد دوباره، مركز تحقيقات صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران، 1377.

([2]).بيشتر كاتوليكهايى كه به اسلام مشرف شده اند بحث وحدانيت پروردگار را پى گيرى كرده اند; و اكثر بودايى هايى كه به اسلام تشرف حاصل كرده اند بحث انطباق اسلام با نيازهاى انسانى را مطرح كرده اند.

([3]).اكثريت قريب به اتفاق مصاحبه شوندگان بيان كرده اند كه به نوعى مشمول لطف الهى بوده و كمك خداوند در تشرف به اسلام را درك كرده اند.

([4]).بيرو، آلن، فرهنگ علوم اجتماعى، باقر ساروخانى، كيهان، 1370، ص406.

([5]).همان، ص219.

([6]).همان، ص225.

([7]).همان

([8]).باتومور. تى بى، جامعه شناسى، منصور وكلجاهى، امير كبير، 1370، ص176.

([9]).در دو مقاله اصلاح فرهنگ عمومى تحت عنوان «حجابهاى فرهنگ» و «مسأله شناسى در حوزه فرهنگ» به راهكارى كلى مسأله شناسى و اصلاح فرهنگ مسلمانان در دو شماره از فصلنامه فرهنگ عمومى شماره 1 و شماره 19 ـ 18 اشاره كرده ام كه براى جلوگيرى از اطاله كلام، از تكرار آن خوددارى مى شود.